علی رغم سقوط صدام و برقرای دموکراسی در عراق، امریکا به دنبال مصادره دموکراسی و ایفای نقش دولت سایه در عراق است.
روز شنبه رسانه ها از حمله یک بالگرد امریکایی به چند خودروی پلیس عراق در غرب الرمادی خبر دادند که بر اثر آن 7 نیروی پلیس کشته و11 نفر دیگر زخمی شدند. این حمله نه اولین حمله است و نه آخرین خواهد بود چرا که در طول 14 سال گذشته نظامیان امریکایی بارها به بهانه های مختلف غیر نظامیان و نیروهای پلیس و مردمی عراق را هدف حمله قرار داده اند و تعداد زیادی را به قتل رسانده اند. حملات نظامیان امریکایی علیه شهروندان عراقی آن هم پس از شکست داعش و نمایش توانمندی نیروهای عراقی در برقراری امنیت در عراق این سوال ها را مطرح ساخته است که اکنون دلیل حضور نظامیان امریکایی در عراق چیست؟ اقدامات خودسرانه نظامیان امریکایی بدون توجه به حاکمیت وسیادت و استقلال دولت عراق چه توجیهی دارد؟ آیا این اقدامات به معنای بازگشت به طرح های اولیه امریکا برای مستعمره ساختن این کشور و ابقای دولتی دست نشانده در این کشور نیست؟ دولت امریکا پس از سقوط صدام در سال 2003، ژنرال جی گاردنر را به عنوان رئیس حکومت انتقالی عراق منصوب کرد و پس از او پل برمر بود که این نقش را به عهده داشت که بگونه ای عمل کند که گویا عراق یکی از ایالت های امریکاست که این طرح با هوشیاری مرجعیت و مردم عراق خنثی شد و دولت مرکزی با رای مردم انتخاب شد. اما با این حال امریکایی ها از طرح خود ناامید نشدند واین بار با ایجاد بزرگترین سفارتخانه جهان در بغداد و فعالیت بیش از ده هزار نفر در این سفارتخانه سعی کردند کنترل اوضاع را در دست داشته باشند. سفارت امریکا در بغداد در مساحتی حدود 420 هزار متر مربع احداث شده و بزرگی آن به بزرگی واتیکان است حدود ده هزار کارمند در آن مشغول بکارند و گفته می شود کارمندان این سفارت قرار است به 17 هزار نفر افزایش پیدا کنند و چه بسا در طول چند سال گذشته این افزایش صورت گرفته باشد. به راستی این تعداد کارمند در یک سفارتخانه قرار است چه کار کنند؟ آیا جز این است که آنها به دنبال آن هستند که نگذارند دولت عراق استقلال و سیادت خود را به دست آورده و حاکمیتش را در سراسر عراق اعمال نماید؟ بر اساس مشاهدات میدانی در طول چند سال گذشته می توان با جرات ادعا کرد که امریکا به دنبال مصادره دموکراسی و ایفای نقش دولت سایه در عراق بوده و سفارتخانه اش در عراق در نوک پیکان این نقش قرار داشته است. در دوره دولت باراک اوباما این نقش از طریق برگزاری جلسات سری با گروههای تروریستی و بعثی ایفا شد که نتیجه آن پیدایش داعش و تضعیف دولت بغداد و توجیهی برای باز گشت نظامیان امریکایی به عراق بود. در دوره مبارزه با داعش این نقش در مخالفت امریکایی ها با نیروهای حشدالشعبی و روابط بغداد با ایران خود را به نمایش گذاشت و در همین دوره در تشویق بغداد به دور شدن از ایران ونزدیکی به عربستان متبلور بود. حالا در دوره دولت دونالد ترامپ ظاهرا این نقش با پررنگ شدن حضور نظامیان امریکایی در پایگاههای متعدد در عراق خود و در سطح سیاسی بی احترامی به استقلال دولت بغداد به نمایش درآمده، که حمله به کاروان پلیس در الرمادی نمونه ای از بازگشت امریکا به امتداد طرح جرج بوش بوش پسر برای مستعمره کردن عراق است. با توجه به این چالش هاست که بسیاری از گروههای عراقی اخراج نظامیان امریکایی را از عراق خواستارند و پارلمان این کشور بارها بر این موضوع تاکید کرده است. در کنار اخراج نظامیان امریکایی از عراق بی تردید، توجه به عملکرد سفارت امریکا در بغداد و روشن شدن این سوال که چرا باید هزاران نفر در این سفارت فعالیت نمایند و کاهش شمار آنها به حد معمول می تواند گام دیگری در جهت استقلال و سیادت عراق باشد.